فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول- کلیات تحقیق
مقدمه
1-1- بیان مسأله و اهمیت تحقیق.......1
1-2- واژههای کلیدی.........5
1-3- اهداف تحقیق...........6
1-4- فرضیههای تحقیق.......7
1-5- پرسشهای تحقیق.......7
1-6- متغیرهای تحقیق.......7
1-7- نوع مطالعه، روش و نحوه اجرای تحقیق...8
1-8- ابزار گردآوری دادهها و جامعه آمار ی....8
1-9- محدودیتهای تحقیق.....9
1-10- نتیجهگیری.....9
فصل دوم- مبانی نظری و ادبیات تحقیق
مقدمه
2-1- مفهوم تقاضای نیروی کار...........13
2-2- مروری بر تئوریهای تقاضای عامل کار.......15
2-2-1- تئوریهای ایستای تقاضای عامل کار........15
2-2-2- تئوریهای پویای تقاضای عامل کار.....22
2-3- مروری بر تئوریهای حاکم بر بازار کار زنان..................................25
2-3-1- رویکرد نئوکلاسیک...............................................................26
2-3-2- مدل تراکم جمعیت یا ازدحام جمعیت...........................................28
2-3-3- نظریه رویکرد سرمایه انسانی..................................................32
2-3-4- مدل تقسیم مشاغل در بازار کار داخلی........................................35
2-3-5- مدل بازار کار دوگانه.............................................................37
2-3-6- انتخاب منطقی و عوامل غیرتبعیضآمیز......................................38
2-4- فرصتها و چالشهای جهانیشدن.................................................41
2-4-1- اشتغال و جهانیشدن..............................................................41
2-4-2- جهانیشدن و اشتغال زنان.......................................................44
2-5- نتیجهگیری.............................................................................45
فصل سوم- پیشینه تحقیق
مقدمه............................................................................................49
3-1- مروری بر مطالعات انجام شده در ایران........................................50
3-2- مروری بر مطالعات انجام شده در خارج از کشور............................60
3-3- نتیجهگیری.........................................................................66
فصل چهارم- ساختار اشتغال در کارگاههای بزرگ صنعتی کشور
4-1- مقدمه................................................................................69
4-2- تعاریف و مفاهیم..................................................................70
4-3- بررسی ساختار اشتغال زنان در کارگاههای بزرگ صنعتی کشو.......72
4-4- بررسی وضعیت دستمزد نسبی زنان در کارگاههای صنعتی.............85
4-5- نتیجهگیری..........................................................................91
فصل پنجم- برآورد مدل و تحلیل نقش آزادسازی تجاری بر اشتغال زنان
مقدمه
5-1- تصریح مدل تجربی تابع اشتغال زنان.........................................95
5-2- نحوه جمعآوری و محاسبه دادههای آماری مورد استفاده در مدل........97
5-3- روش اقتصادسنجی بکار رفته در تخمین مدل...............................98
5-4- نتایج تخمین مدل و تفسیر نتایج آن...........................................105
5-5- نتیجهگیری........................................................................110
فصل ششم- نتیجهگیری و پیشنهادات
6-1- نتایج تحقیق.......................................................................113
6-2- توصیههای سیاستی.............................................................117
فهرست منابع و ماخذ
چکیده انگلیسی
فهرست جدولها
عنوان صفحه
4-1-جدول...........................................................................................73
4-2-جدول...........................................................................................75
4-3- جدول..........................................................................................78
4-4- جدول..........................................................................................81
4-5- جدول..........................................................................................82
4-6- جدول..........................................................................................83
4-7- جدول..........................................................................................84
4-8- جدول..........................................................................................86
4-9- جدول..........................................................................................89
4-10- جدول.......................................................................................90
5-1- جدول....................................................................................... 106
5-2- جدول.......................................................................................107
5-3- جدول.......................................................................................108
5-4- جدول.......................................................................................109
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
2-1- نمودار............................................................................................14
2-2- نمودار...........................................................................................31
چکیده
جهانیشدن که از آن بهعنوان فرایندی از ادغام سریع اقتصادی بین کشورها که شامل آزادسازی تجاری، جریان سرمایهگذاری و نیز تغییرات تکنولوژیکی است، یاد میکنند و آزادسازی تجاری بهعنوان مهمترین نیروی پیشبرنده جهانیشدن محسوب میگردد . در این میان، یکی از پدیدههایی که تحت تأثیر جهانیشدن قرار میگیرد بازار کار است. یکی از شاخصهای کلیدی بازار مربوط به عدم تعادلهای جنسیتی در بازار کار است که با اختلاف نرخ بیکاری زنان و مردان اندازهگیری میشود و میتواند تحت تاثیر آزادسازی تجاری قرار گیرد، لذا در این پژوهش به بررسی رابطه اثرات آزادسازی تجاری بر اشتغال زنان در کارگاههای بزرگ صنعتی پرداخته شده است. هدف اصلی این مطالعه بررسی اثرات آزادسازی تجاری بر سهم اشتغال زنان در کارگاههای بزرگ صنعتی کشور و شناسایی راهکارهای افزایش اشتغال زنان است. در این پژوهش از روش اقتصاد سنجی پانل دیتا برای سالهای نمونه 85-1373 و طبقهبندی هشتگانه بر حسب کد دو رقمی ISIC (104 مشاهده) استفاده گردید و نتایج بر این موضوع که آزادسازی تجاری پنجره فرصتی برای اشتغال زنان است دلالت دارد. نتایج بدست آمده نشانگر آن است که نسبت سرمایه فیزیکی به ارزشافزوده و نسبت دستمزد زنان به مردان تاثیر منفی و نسبتهای سرمایه تحقیق و توسعه به ارزشافزوده، صادرات به ارزشافزوده و واردات به ارزشافزوده تاثیر مثبت و معناداری بر سهم اشتغال زنان داشتهاند. بهعبارت دیگر، نیروی کار زن با سرمایه تکنولوژیکی رابطه مکملی و با سرمایه فیزیکی رابطه جانشینی دارد. افزون بر این، نیروی کار زن و مرد در فعالیتهای صنعتی مکمل یکدیگر هستند.
کلمات کلیدی: آزادسازی تجاری، درجه بازبودن اقتصاد، تبعیض دستمزد، جنسیت.
فصل اول
کلیات
مقدمه
آمارهای رسمی نشان میدهد که فقط 11 درصد زنان نیروی کار جامعه را تشکیل میدهند و این وضعیت طی سالهای 1335 تا 1375 تغییر چندانی نیافته است[1]. همچنین، در گزارشهای توسعه انسانی سازمان ملل نوشته شده که زنان بهره بسیار کمی را از منافع توسعه داشتهاند. گرچه نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند ولی سهم آنان در جمعیت فعال اقتصادی حدود سی درصد و در برخی از کشورها بسیار کمتر از این رقم برآورد میشود[2]. همچنین سوابق تحقیق، نشان میدهد که مسئله اشتغال دانش آموختگان طی سالهای اخیر در ایران به عنوان یکی از چالشهای اساسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در زمره مهمترین تهدیدهای امنیت و توسعه ملی مطرح شدهاست[3].
زنان دربازار کار ایران صد سال بعد از زنان در جوامع صنعتی جهان، حضور یافتهاند، این تاخیر تنها ماهیتی نیست، بلکه از لحاظ کمیت هم واجد نکات و جنبههای منفی است. به سخن دیگر، آن دم که مدیران و کارفرمایان ایرانی به ضرورت حضور نیروی کار زنان در بخشهایی از صنعت و خدمات پی بردهاند و بدان متقاعد شدهاند، تا زمانی که این حضور انبوه و متراکم شدهاست، سیر تحولات کند و آهسته پیش رفته است زیرا شرایط برای تولید انبوه که با ساخت یا ورود تکنولوژی ارتباط مستقیم دارد، تا مدتها مهیا نبوده و بازار کار ظرفیت جذب نیروی کار زنان را نداشته است. براساس آمارهای سال 2004 ، رتبه جنسیتی ایران در بین 144 کشور جهان که هر ساله[4]UNDP منتشر میکند و مربوط به توسعه پایدار است، 82 میباشد. حتی در بین کشورهای همسایهاز همه عقبتر هستیم. در همان سال، رتبه ترکیه 70، اردن 76،مالزی 51، عربستان72 و بحرین 39 بوده است.
رتبه جنسیتی از سه شاخص بهداشت، آموزش و اقتصاد و کسبدرآمد زنان تشکیل شده است. وضعیت بهداشت و آموزش زنان در ایران هر سال رو به افزایشاست. بنابراین وضعیت اقتصادی و درآمدی زنان ایران است که کشورمان را در رتبه پایینتری قرار دادهاست.
جهان امروز با تنشهای ناشی از بحرانهای اقتصادی، فرهنگی، قومی و سیاسی که خود را به صورتهای گوناگون نشان میدهند همراه است. در جوامعی که غلبه بر بحرانها هدف سیاستگذاران است، توجه همه جانبه به نیروی کار زنان البته و لاجرم در دستور کار قرار میگیرد، زیرا در عمل ثابت شده است که بیاعتنایی به این نیرو بر شدت بحرانها افزوده است .
خوشبختانه زنان در عرصه فعالیتهای شغلی، فرهنگی، خانوادگی و سیاسی دیگر آن شی زینتی و تجملی نیستند که پیش از این به شمار میآمدند. در گذشته زنان دستآویزی میشدند تا احزاب و گروههای سیاسی برای زینت بخشیدن به شعارهای تبلیغاتی خود به آنها بها بدهند. اما اکنون به رسمیت شناختن نیروی کار زنان در تمام امور فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خواست و نیاز جوامعی است که قرنها این نیرو را زیر انواع پوششهای اخلاقی و سنتی نادیده گرفتهاند.
1-1- بیان مساله و اهمیت تحقیق
جهانیشدن، پدیدهای چند بعدی است که دارای جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. از جهانیشدن، به عنوان فرایندی از ادغام سریع اقتصادی بین کشورها، که شامل آزادسازی تجاری، جریان سرمایهگذاری و همچنین تغییرات تکنولوژیکی است، یاد میشود. در جایی دیگر، از جهانیشدن با عنوان کاهش در موانع اعم از تکنولوژیکی یا قانونی برای مبادله اقتصادی میان ملتها صحبت شده است. با وجود آنکه پدیده جهانیشدن دارای جنبههای مختلفی، اعم از آزادسازی تجاری، تغییرات تکنولوژیکی، مهاجرت و جابه جایی سرمایه است، اما در متون اقتصادی، هر جا که صحبت از جهانیشدن پیش میآید، بحث بیشتر روی تجارت و آزادسازی تجاری متمرکز میشود. آزادسازی تجاری که به عنوان حرکت به سمت تجارت آزاد از طریق کاهش در تعرفهها و سایر موانع تجاری تعریف شده است ، مهمترین نیروی پیشبرنده جهانیشدن محسوب میشود. در دو دهه اخیر، افزایش سریع در جریان کالاها و خدمات میان مرزهای کشورهای مختلف، یکی از جنبه های قابل مشاهده افزایش در ادغام اقتصادی کشورها بوده است.
بهطور کلی، چنین تصور میشود که تجارت برای هر کشوری مفید است. منابع مختلفی وجود دارند که از طریق آنها، میتوان از تجارت منفعت برد. موافقان و مخالفان پدیده جهانیشدن در دفاع از نظرات خود، به جنبههای مثبت و منفی بسیاری از جهانیشدن و بهخصوص آزادسازی تجاری اشاره دارند. موافقان آزادسازی تجاری، معتقدند که در فرآیند آزادسازی، بازار کار به سمت انعطافپذیری بیشتر حرکت کرده و شفافیت آن گسترش، و در نتیجه تجارت و مبادلات اقتصادی، تقاضا برای نیروی متخصص در بخشهایی که به بازار جهانی راه یافتهاند، افزایش مییابد. افزایش کارایی عوامل تولید، ارتقای سرمایهگذاری در نیروی انسانی و سرمایه فیزیکی، رشد تولید در بخشهایی که از مزیت نسبی برخوردارند، شفاف شدن ارتباط میان کارگر و کارفرما، رقابتی شدن بازار کار و حذف انحراف قیمت عوامل تولید، از جمله کار و سرمایه، از دیگر پیامدهای مورد انتظار این اثرگذاری است. اما منتقدان آزادسازی تجاری نیز، به مشکلاتی از قبیل افزایش در بیکاری و نابرابری دستمزدها در کشورهای پیشرفته، افزایش استثمار کارگران در کشورهای در حال توسعه، افزایش در فقر ونابرابری جهانی و ... اشاره میکنند. با وجود این موارد، اگر از چارچوب نظریههای تجارت بینالملل به مسئله تجارت آزاد نگریسته شود، بدون تردید، این پدیده برای کشورهای در حال توسعه که دارای نیروی کار فراواناند، بسیار مثبت تلقی میشود.
گفتنی است، آزادسازی تجارت در کشورهای فقیر در مناطق ویژه اقتصادی شروع شده است که در آنجا تولیدکنندگان میتوانند مواد اولیه خود را بدون تعرفه وارد کنند و کالای نهایی را جهت صادرات آماده کنند[5] . کشورهای در حال توسعه بهخصوص آنها که دارای نیروی کار بیشتری هستند، شامل سهم بالای استخدام زنان در صنایع صادراتی است. شرح حال مناطق فعال صادرات(E.P.Z)[6] در کشورهای آسیایی ، بهخصوص چین همگی موید این حضور پررنگ زنان بعنوان نیروی کار است. آنچنان که در در مناطق صادراتی اغلب صنایع سبک مانند پوشاک و کفش و الکترونیک و اسباببازی مورد توجه قرار می گیرد و این نوع صنایع کاربر که به مهارت زیادی نیاز ندارند، اغلب توسط زنان اشغال شده است. بنابراین اگر تحول مثبتی در این راستا رخ دهد زنان از آن بهرهمند میشوند. تجارت در کشورهای با درآمد پائین نشان میدهد که صنعتی شدن همانگونه که به صادرات وابسته است به زنان نیز وابسته است، پس تجارت آزاد، نه تنها سبب افزایش اشتغال و افزایش کارایی و رشد، بلکه به طور همزمان سبب افزایش در فرصتهای اشتغال و افزایش دستمزد و کاهش تبعیض دستمزدی برای نهاده فراوان در آن کشورها (نیروی کار غیر ماهر) میشود[7].
با توجه به اینکه یکی از شاخصهای کلیدی بازار کار مربوط به عدم تعادلهای جنسیتی در بازار کار است که با اختلاف نرخ بیکاری زنان و مردان اندازهگیری میشود که از 9/4 درصد در سال 1375 به 5/12 درصد در سال 1385 افزایش یافته است و بهرغم روند افزایشی سهم اشتغال زنان از 1/12 درصد به 6/13 درصد، ولی نرخ بیکاری آنها بهدلیل بالا بودن فشار عرضه نیروی کار افزایش زیادی یافته است[8]. در برنامه چهارم توسعه مقرر گردیده است که این فاصله از 5/6 واحد درصد در سال 1383 به 1/1 واحد درصد در سال 1388 کاهش یابد. عملکرد دو سال اول برنامه نشان میدهد فاصله نرخ بیکاری زنان و مردان از 9/12 درصد در 1383 به 5/12 درصد در سال 1385 تقلیل یافته است. همچنین در دهه اخیر(85-1375) نرخ بیکاری زنان دارای تحصیلات عالی از 7/4 درصد به 7/16 درصد افزایش یافته و به روشنی بیانکننده محدود بودن فرصتهای شغلی برای زنان علیرغم افزایش سریع سهم پذیرفته شدگان دختر در دانشگاهها میباشد. پس کشور ایران با داشتن بخش عظیمی از زنان دارای تحصیلات عالی (نیروی کار ماهر) و همچنین زنان دارای تحصیلات پایینتر (نیروی کار نیمه ماهر) در ترکیب جمعیتی خود، آگاهی و آشنایی سیاستگذاران کشور با اثرات مثبت و یا احتمالا منفی آزادسازی تجاری بر اشتغال زنان بهویژه در بخش صنعت که دارای ارتباط تنگاتنگتری با آزادسازی تجاری است، احساس میشود، تا با بهره گیری از این دانستهها و اتخاذ تصمیم مناسب از منافع ناشی از جهانیشدن و جلوگیری از ناهنجاریهای ناشی از افزایش نابرابری دستمزدها جلوگیری شود.
شایان ذکر است که نرخ بیکاری زنان در کشورمان از 3/13 درصد در سال 1375 به 3/23 درصد در سال 1385 و افزایش فاصله نرخ بیکاری بین زنان با مردان از 9/4 درصد در سال 1375 به 5/12 درصد در سال 1385 اهمیت بررسی این مسئله بهعنوان یکی از معضلات و مشکلات ایران کاملاً نمایان میشود. با عنایت به اینکه آمارهای بیشتری در زمینه عوامل موثر بر اشتغال زنان در کارگاههای بزرگ صنعتی وجود دارد (بویژه آمارهای دستمزد به تفکیک زنان و مردان) این بخش را انتخاب نمودهایم تا بتوان راهکارهای موثر برای افزایش اشتغال زنان را شناسایی نمود. افزون بر این، بخش صنعت بیش از بخشهای دیگر از آزادسازی تجاری تاثیر میپذیرد و شناسایی این آثار از اهمیت زیادی برخوردار است.
بررسی نوشتارهای مربوط به این موضوع در کشور نشان میدهد که اثر آزادسازی تجاری بر اشتغال زنان، تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است . لذا میتوان گفت بررسی تاثیر آزادسازی تجاری بر وضعیت اشتغال زنان با تاکید برکارگاههای صنعتی ده نفر کارکن و بیشتر ایران، برای اولین بار است که مورد بررسی قرار میگیرد.
1-2- واژه های کلیدی
آزادسازی تجاری[9]، درجه ی باز بودن اقتصاد[10]، جنسیت[11]، تبعیض دستمزد[12].
آزادسازی تجاری که به عنوان حرکت به سمت تجاری آزاد از طریق کاهش تعرفهها و سایر موانع تجاری تعریف میشود، مهمترین نیروی پیش برنده جهانیشدن محسوب میشود.
درجه بازبودن اقتصاد براساس مطالعات تجربی، از جمله عوامل موثر بر بهرهوری میباشد. برای تعیین درجه باز بودن اقتصاد، معیارها و روشهای متعددی وجود دارد نظیر شاخص باز بودن ساچ و وارنر[13] که با لحاظ نمودن اثرات عواملی نظیر نرخ تعرفهها، محدودیتهای غیرتعرفهای، حاشیه نرخ ارز حاصل میشود و بین صفر تا یک است و هر چه به سمت 1 برویم اقتصاد بستهتر میشود.