برابر اسناد ، کتب و منابع معتبر اسلامی و عربی نام چالدران قبل از زمان شروع جنگ عظیم و تاریخی چالدران، بر این منطقه اطلاق می گردیده است . از جمله کتبی که به نام چالدران در آن دوره اشاره شده است می توان به کتابهای "احسن التاریخ" نوشته" حسن روملو" و احسن التواریخ نوشته محمد فرید بیگ و سر پرسی سایکیس اشاره کرد .همزمان با شروع حکومت پهلوی اول و تنظیم اصلاحات تقسیمات کشوری، چالدران مشتمل بر دو دهستان تعریف شده بود که حدود جغرافیائی آن دقیقا"با مختصات جنگ چالدران و نوشته های مورخین ذکر شده همخوانی دارد از جمله مختصات آن آرایش سپاهیان و نقاط سوق الجیشی منطقه و نقاط جغرافیائی واسامی قید شده دقیقا"چالدران را توصیف می نماید .
در جلد هفدهم لغت نامه دهخدا نیز آمده است : چالدران نام یکی از دهستانهای دو گانه بخش سیه چشمه شهرستان ماکو و حومه بخش که که از شمال به دهستان قلعه دره سی ماکو و آواجیق (دشتک فعلی )و از جنوب به دهستان سکمن آباد ( صفائیه فعلی ) والند و از خاور به دهستان به به جیک و از باختر به مرز ایران و ترکیه محدود میباشد .
در دوره رضا شاه و به دنبال سیاستهای یکپارچه سازی و ایجاد هویت جدید مبتنی بر فرهنگ و تاریخ قبل از اسلام و شاهنشاهان هخامنشی و فارسی دری و تبدیل اسامی تاریخی و فرهنگی به نام معادل فارسی آن شهر قره عینی به فاسی معادل آن یعنی سیه چشمه تغییر نام یافت . لفظ قره عینی مرکب از( قره ) که به معنای لفظی سیاه و در فرهنگ ترکی ، عظیم ، کثیر و قابل توجه میباشد و (عین) که لفظ عربی ودارای معانی چون چشمه ،جاسوس و چشم و... است علت اینکه نامگذاران از لفظ عین استفاده نموده اند وجود قره بلاغ ( به معنای سیه چشمه )بوده که در منطقه وجود داشته است .
علیرغم تلاشهای رژیم پهلوی در تبدیل نام شهر به سیه چشمه و به حاشیه راندن نام چالدران و اطلاق آن بر دو دهستان ا ین نام هیچ وقت در بین مردم برای خود جائی باز ننمود .بطوری که زمانی در مکاتبات رسمی نام سیه چشمه قید میشد و اکنون نیز می شود ولی تحقیقا مردم در محاورات شفاهی خود نام قره عینی را استعمال نموده ومی نمایند. تا اینکه در سال 1375 و به محض تبدیل بخش سیه چشمه به شهرستان چالدران مجددا" بلافاصله نام چالدران در بین مردم منطقه و استان جا افتاد.
چالدران در شمال غرب استان آذربایجان غربی واقع است. این شهرستان از شمال به ماکو و از غرب به مرز ایران و ترکیه و از جنوب به شهرستان خوی محدود میشود. چالدران که در گذشته بخشی از شهرستان ماکو بود، در منطقه کوهپایهای قرار دارد و آب و هوای آن معتدل و نیمه مرطوب است.
چالدران بهدلیل داشتن هوای سرد در فصل زمستان و خنک در فصل گرما، یکی از مناطق گردشگری آذربایجان غربی بهشمار میآید و یکی از مرتفعترین شهرهای کشور است. بارش باران شدید و برف سنگین در منطقه چالدران بسیار دیده میشود.
راهسیه چشمه – خوی، بهسمت جنوب شرق به درازای 87 کیلومتر و راه فرعی سیه چشمه – قره ضیاءالدین، به سوی شرق به درازای 65 کیلومتر از راههای دسترسی به این منطقه است.
نام چالدران از کلمه ایرانی چهاردران به معنی چهار معبد میآید. مرکز چالدران همان سیه چشمه است که سابقه تاریخی آن به حدود 5 قرن پیش میرسد.
حجم فایل:3.5MB
تعداد اسلاید:( 57 اسلاید)
پشتیبانی:09148604956 (حسین محمدی)
خدا ـ بصورت اهل جلیلی رنگ پریده؛ یا بعنوان مدیر مخلوقات خود و مثل اینها. در کتاب دانیال نبی اهمیت شناخت خدارا برای استقرار زندگی در زمان وسوسه ها و مشکلات اجتماعی می بینیم: »... اما آنانیکه خدای خویش را میشناسند قوی شده کارهای عظیم را خواهند کرد« (دانیال نبی 11: 32). ولی خدا نه فقط در زمان سختی و تنگی خدائی است که قدرتش را نشان میدهد بلکه قصد خدا این است که کل جزئیات زندگی مارا مورد نظر قرار بدهد. مفهوم اسماء حسنی " برای خداست تمامی اسمایی که بهترین اسماء است پس او را عبادت کنید و با آنها به سویش توجه نمایید."( سوره اعراف، آیه 80) توصیف اسماء خدا به وصف " حسنی " دلالت می کند بر این که مراد به این اسماء، اسمایی است که در آنها معنای وصفی بوده باشد، مانند آن اسمایی که جز بر ذات خدای تعالی دلالت ندارد، اگر چنین اسمایی درمیان اسماء خدا وجود داشته باشد، آن هم نه هر اسم دارای معنای وصفی، بلکه اسمی که در معنای وصفی اش حسنی هم داشته باشد، باز هم نه هر اسمی که در معنای وصفی اش حسن و کمال خوابیده باشد، بلکه آن اسمایی که معنای وصفی اش وقتی با ذات خدای تعالی اعتبار شود به غیر خود احسن هم باشد، بنابر این شجاع وعفیف هرچند از اسمایی هستند که دارای معنای وصفی اند و هر چند در معنای وصفی آنها حسن خوابیده لکن لایق به ساحت قدس خدا نیستند برای این که از یک خصوصیت جسمانی خبر می دهند. لازمه این که اسمی از اسماء خدا بهترین اسم باشد این است که بریک معنای کمالی دلالت کند، آن هم کمالی که مخلوط با نفس و یا عدم نباشد، واگر هم هست تفکیک معنای کمالی از آن معنای نقصی و عدمی ممکن باشد. " تنها برای خداست اسماء حسنی"، هر اسمی که احسن در وجود باشد برای خدا بوده و احدی درآن با خدا شریک نیست. تنها برای خدا بودن آنها معنایش این است که حقیقت این معانی فقط و فقط برای خداست و کسی در آنها با خدا شرکت ندارد، مگر به همان مقداری که او تملیک به اراده و مشیت خود کند. تقسیم بندی صفات الهی بعضی از صفات خدا صفاتی است که معنای ثبوتی را افاده می کند، از قبیل علم و حیات، و اینها صفاتی هستند که مشتمل برمعنای کمالند، و بعضی دیگرآن صفاتی است که معنای سلبی را افاده می کند، مانند سبوح و قدوس و سایر صفاتی که خدای را منزه از نقایص می سازد، پس از این نظر می توان صفات خدا را به دو دسته تقسیم کرد: یکی ثبوتیه و دیگری سلبیه. پاره ای از صفات خدا آن صفاتی است که عین ذات او است نه زاید بر آن . مانند حیات و قدرت و علم به ذات، و اینها صفات ذاتی اند. و پاره ای دیگر صفاتی هستند که تحقیقشان محتاج به این است که ذات قبل از تحقق آن صفات محقق فرض شود، مانند خالق ورازق بودن که صفات فعلی هستند، و اینگونه صفات زاید برذات و متنزع از مقام فعلند. همچنین خلق و رحمت ومغفرت و سایر صفات و اسماء فعلی خدا که برخدا اطلاق می شود، و خدا به آن اسماء نامیده می شود بدون این که خداوند به معانی آنها متلبس باشد، چنان که به حیات و قدرت وسایر صفات ذاتی متصف می شود، چه اگر خداوند حقیقتاً متلبس به آنها می بود می بایستی آن صفات، صفات ذاتی خدا باشند نه خارج از ذات، پس از این نظرهم می توان صفات خدا را به دو دسته تقسیم کرد: یکی صفات ذاتیه و دیگری صفات فعلیه. تقسیم دیگری که درصفات خدا هست، تقسیم به نفسیت و اضافت است، آن صفتی که معنایش هیچ اضافه ای به خارج از ذات ندارد صفات نفسی است مانند حیات، آن صفتی که اضافه به خارج دارد صفت اضافی است، و این قسم دوم هم دوقسم است، زیرا بعضی از اینگونه صفات نفسی هستند و به خارج اضافه دارند آنها را صفات نفسی ذات اضافه می نمامیم، و بعضی دیگر صرفاً اضافی اند مانند خالقیت و رازقیت که امثال آن را صفات اضافی محض نام می گذاریم. صفات خاصۀ خدا وقتی انسان در مورد مرام و مشی خدا صحبت میکند از مفهوم صفات خاصة خدا استفاده میکند به معنی افشاء ذات واقعی خود. کلمة افشاء حائز اهمیت است چون انسان نمیتواند از راه توهمات و یا مطالعه و تحقیق به شناخت ذات و صفات خدا برسد. خدا بایستی خودرا افشاء و معرفی کند. صفات خاصة خدا مشخصات و کیفیت ذاتی خدا هستند و آنها شخصیت غیر قابل تفکیک و در بنیاد ذات خدا هستند. مرام و مشی یک انسان تشکیل شده از مجموعة صفات شخصی او، مرام و خصائل انسانی متغیر همچنان صفات شخصی نیز غیر ثابت. ولی خدا از مجموعة صفات شخصی تشکیل نیافته است.
|
استثنائات وارده بر توقیف اموال در قانون اجرای احکام مدنی
چکیده [1]
مقررات مربوط به توقیف اموال منقول و غیر منقول در مواد 49 به بعد قانون اجرای احکام مدنی مصوب اول آبان ماه 1356 ذکر شده است . مطابق ماده 49 این قانون در صورتی که محکوم علیه در موعدی که برای اجرای حکم مقرر است مدلول حکم را طوعاً اجرا نکند و مالی هم از او تأمین و توقیف نشده باشد، محکوم له می تواند درخواست توقیف اموال محکوم علیه را کند. با توجه به قوانینی که بعد از این قانون به تصویب رسیده اند، پذیرش درخواست توقیف مشروط به این است که اولاً مال مورد درخواست توقیف از مستثنیات دین نباشد (مواد 524 و 525 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1379)؛ ثانیاً اگر محکوم علیه دولت یا شهرداری است، قبول درخواست باید با رعایت قوانین زیر صورت پذیرد:
اولین مورد عدم امکان توقیف اموال دولتی و الزام به تعیین در بودجه سال بعد مطابق ماده واحده مصوب 15/8/1365 می باشد که امکان توقیف اموال منقول و غیر منقول وزارتخانه ها و موسسات دولتی تا تصویب و ابلاغ بودجه یک و نیم سال بعد از سال صدور حکم وجود نخواهد داشت . مورد دوم، راجع به منع توقیف اموال منقول و غیر منقول متعلق به شهرداری ها مصوب 14/2/1361 می باشد.
واژگان کلیدی : اموال منقول، اموال غیر منقول، اجرای حکم، توقیف اموال، مستثنیات دین.
به موجب ماده 34 قانون اجرای احکام مدنی همین که اجراییه به محکوم علیه ابلاغ شد وی مکلف است ظرف 10 روز مفاد آن را به موقع اجرا گذارد و اگر مفاد حکم را اجرا نکرد محکوم علیه می تواند مستنداً به ماده 49 همین قانون درخواست توقیف اموال محکوم علیه معادل محکوم به راکند . و به موجب ماده 50 قانون یاد شده مأمور اجرا باید پس از درخواست توقیف بلافاصله اقدام به توقیف اموال محکوم علیه کند. معهذا، قانونگزار طی ماده 45 قانون یاد شده ، موارد مستثنیات توقیف اموال که همان مستثنیات دین هستند را برشمرده است.
علاوه بر این در دو مورد دیگر نیز توقیف اموال منع شده است. با توجه به پاره ای مصالح قانونگزار توقیف اموال دولتی و شهرداری ها و در موارد خاصی توقیف اموال سایر اشخاص را ممنوع اعلام کرده است. از جمله می توان به قانون اجازه الحاق دولت ایران به مقاوله نامه بین المللی شماره 95 راجع به حمایت از مزد مصوب 18/2/1351 اشاره کرد. به موجب بند 1 ماده 10 قانون مزبور : ‹‹مزد را نمی توان توقیف کرد یا به دیگری انتقال داد مگر در حدودی که قوانین ملی مقرر داشته اند››. در بند 2 همین ماده آمده است : ‹‹ مزد باید تا حدودی که برای تأمین معاش کارگر و خانواده او ضروری تشخیص داده شود، مصون از توقیف یا واگذاری باشد››. از این موارد به عنوان استثنائات وارد بر توقیف اموال یاد می شود.
مباحث این نوشتار مشتمل بر توقیف اموال دولتی، توقیف اموال شهرداری ها و مستثنیات دین است.
. اموال دولتی [1]
اموال دولتی به اموالی اطلاق می شود که طبق قوانین در اختیار دولت قرار دارد و به جهت انجام وظایف و یا اعمال حاکمیت و تصدی از آنها استفاده می کند . اموال دولتی به معنی اخص بر طبق ماده 2آیین نامه اموال دولتی مصوب 27/4/1372 هیأت وزیران عبارتند از : اموالی که توسط وزارتخانه ها و موسسات دولتی خریداری می شود و یا به هر طریق قانونی دیگری به تملک دولت درآمده یا در می آیند.
به این ترتیب اموال شرکت های دولتی تابع مقررات مربوط به خود می باشد.[2]
البته موسسات دولتی که شرکت های دولتی هم از جمله آنهاست در صورتی مشمول قانون نحوه پرداخت محکوم به دولت هستند که درآمد و بودجه آنهاست در صورتی مشمول قانون نحوه پرداخت محکوم به دولت هستند که درآمد و بودجه آنها در بودجه کل کشور منظور شود. بنابراین اگر حکمی علیه موسسات دولتی صادر شود، آن حکم اجرا نمی شود و رویه عملی محاکم این است که باید در بودجه سال بعد رقمی بابت این محکوم به پیش بینی شود.
با توجه به قانون اجرای احکام مدنی مصوب 1356 که در مواد 49 به بعد به توقیف اموال پرداخته است، اگر در دعوایی دولت محکوم علیه واقع شود تکلیف توقیف اموال منقول و غیر منقول دولت چیست ؟ بر این اساس قانون نحوه پرداخت محکوم به دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب 15/8/1365 طی ماده واحده ای مقرر می دارد :
‹‹وزارتخانه ها و موسسات دولتی که درآمد و مخارج آنها در بودجه کل کشور منظور می گردد مکلفند وجوه مربوط به محکوم به دولت در مورد احکام قطعی دادگاه ها و اوراق لازم الاجرای ثبتی و دفاتر اسناد رسمی و یا اجرای دادگاه ها و سایر مراجع قانونی را با رعایت مقررات از محل اعتبار مربوط به پرداخت تعهدات بودجه مصوب سال های قبل منظور در قانون بودجه کل کشور و در صورت عدم اعتبار و عدم امکان تأمین از محل های قانون دیگر در بودجه سال بعد منظور و پرداخت نمایند. اجرای دادگستری و ادارات ثبت اسناد و املاک و سایر مراجع قانون دیگر مجاز به توقیف اموال منقول و غیر منقول وزارتخانه ها و موسسات دولتی، که اعتبار و بودجه لازم را جهت پرداخت محکوم به ندارند، تا تصویب و ابلاغ بودجه یک سال و نیم بعد از سال صدور حکم نخواهند بود. ضمناً دولت از دادن هرگونه تأمین در زمان مذکور نیز معاف می باشد. چنانچه ثابت شود وزارتخانه ها و موسسات یاد شده با وجد تأمین اعتبار از پرداخت محکوم به استنکاف کرده اند مسوول یا مسوولین مستنکف متخلف توسط محاکم صالحه به یک سال انفصال از خدمات دولتی محکوم خواهند شد.
[1] سید کاظم امینی ، اداره امور اموال، نشر نور
[2] طبق دستورالعمل اجرایی شماره 2412-10254 – 51 به تاریخ 1/2/1375 وزارت امور اقتصادی و دارایی، مالکیت دولت برابر ماده 22 قانون ثبت 13100 از طریق تحصیل دفترچه سند مالکیت از طریق مبادی ذی ربط به نام دولت جمهوری اسلامی با قید عبارت ‹‹در اختیار موسسه مربوطه›› وفق ماده 26 آیین نامه اموال دولتی تسجیل و اصل سند مالکیت در اجرای ماده 23 قانون محاسبات عمومی و بخشنامه های شماره 6217-2029-51 مورخ 25/2/68 و شماره 2283-3289-51 مورخ 28/8/69 وزارت امور اقتصادی و دارایی به اداره کل اموال دولتی ارسال می گردد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است